برو ای عقل بس محال مگو


بگذر از دهر و از خیال مگو

سر آبی تو از سراب مپرس


عین بحری سخن ز آل مگو

با حریفان مست مجلس ما


جز حدیث می زلال مگو

سخن از دیده گو اگر گوئی


خبر از حال گو ز قال مگو

از همه رو جمال سید بین


دم مزن سر ذوالجلال مگو